مطالب اینترنتی



داستان پندآموز,داستان,داستاهای آموزنده

فکر نکنید دیگران احمقند! (داستان پندآموز)

عتیقه‌ فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه‌ای در آن آب می‌خورد.

با خود گفت اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد. پس رو به رعیت کرد و گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری؛ حاضری آن را به من بفروشی؟

رعیت گفت: چند می‌خری؟
– یک درهم.

رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.

عتیقه‌فروش پیش از خروج از خانه قیافه خونسردی به خود گرفت و گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه‌ شود، بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی.

رعیت گفت: قربان؛ من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. آن کاسه، فروشی نیست!

منبع:داستانک

The post فکر نکنید دیگران احمقند! (داستان پندآموز) appeared first on جذاب.


لینک منبع و پست :فکر نکنید دیگران احمقند! (داستان پندآموز)
http://www.jazzaab.net/do-not-think-people-are-stupid.html

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Stephanie مطالب اینترنتی عشق ثار الله(سیاست ما عین دیانت ماست) تغذیه سالم روش شناسی پژوهش در جامعه شناسی مطالب اینترنتی کلاسور ریاضی ششم| حل تمرین (کامل و رایگان) | نمونه سوالات ریاضی ششم با جواب | جزوه مهر تو عکسی بر ما نیفکند / آئینه‌رویا! آه از دلت، آه... مطالعات بازاریابی